نبودنت بهترین بهانه است برای اشک ریختن ...
ولی کاش بودی تا اشکهایم از شوق دیدارت سرازیر میشد ...
کاش بودی و دستهای مهربانت مرهم همه دلتنگیها و نبودنهایت میشد ...
کاش بودی تا سر به روی شانه های مهربانت می گذاشتم
و دردهایم را به گوش تو میرساندم... بدون تو عاشقی برایم عذاب است
میدانم که نمیدانی بعد از تو دیگر قلبی برای عاشق شدن ندارم...
کاش میدانستی که چقدر دوستت دارم و بیش از عشق بر تو عاشقم...
میدانی که اگر از کنارم بروی لحظه های زندگی برایم پر از درد و عذاب میشود
میدانم که نمیدانی بدون تو دیگربهانه ای نیست برای ادامه ی زندگی جزانتظار آمدنت ...
انتـــــــــــــــــــــــــــــظار ...
شش حرف و چهار نقطه ! کلمه کوتاهیه . اما . . .
سلام
از یاد تو یک نفس دلم غافل نیست
هرچند که جز حسرت و غم حاصل نیست
از شوق تو می سوزم و می سازم چون
آن دل که ز شوق تو نسوزد دل نیست
اپم
خدایا خون دل خوردن چه سخت است
غریبی گوشه ای مردن چه سخت است
برایم شد کفن اندوه غربت
چو گل از غصه پژمردن چه سخت است