حکم عشق

واسه تویی که به حکم عشق اسیرتم

حکم عشق

واسه تویی که به حکم عشق اسیرتم

خاحافظ

دلخوشی هایم خداحافظ 

عاشقی هایم خداحافظ 

ای همه وابستگی هایم خداحافظ 

ای همه شور و شررهایم خداحافظ 

آه ای همه خاطرات خوشم خداحافظ  

آه ای همه بی قراری هایم خداحافظ 

                                                خداحافظ

مادر

به هر تابوت خالی که رسیدی  بغل کردیش گفتی بسه برگرد..

آخه تنها واسه تابوت خالی مگه چند سال میشه مادری کرد ؟

یه سنگ خالی و یک عمر با عشق نشستی با یه دریا آب کردی

آخه جای منی که زندگیتم چه جوری یه پلاکو خاک کردی ؟

نشستی حقتو از من بگیری نشستی دست و پامو بیارن

نشستی بلکه شاید بعد یک عمر یه روزی استخونامو بیارن

اگه تنها به دریا دل سپردم ببین پشتم یه دریا مرد مادر

یه روزی با من از این سنگر سرد یه لشکر مرد بر میگرده مادر

از اون لالایی هایی که نخوندی چشای خیلیارو خواب برده

نه طوفانی نه سیلابی نه موجی عجیبه خیلیا رو آب برده

یه سنگ خالی و یک عمر با عشق نشستی با یه دریا آب کردی

آخه جای منی که زندگیتم چه جوری یه پلاکو خاک کردی ؟  

*روزبه بمانی*

جمله

افلاطون را گفتند : 

چرا غمگین نمی شوی؟!! 

گفت دل به آنچه نمی ماند نمی بندم . . .