حکم عشق

واسه تویی که به حکم عشق اسیرتم

حکم عشق

واسه تویی که به حکم عشق اسیرتم

انتظار

نبودنت بهترین بهانه است برای اشک ریختن ...

ولی کاش بودی تا اشکهایم از شوق دیدارت سرازیر میشد ...

کاش بودی و دستهای مهربانت مرهم همه دلتنگیها و نبودنهایت میشد ...

کاش بودی تا سر به روی شانه های مهربانت می گذاشتم

و دردهایم را به گوش تو میرساندم... بدون تو عاشقی برایم عذاب است

ادامه مطلب ...

دلتنگتم ساسان

تمام زندگیم را دلتنگی پر کرده است...

دلتنگی از کسی که دوستش داشتم و عمیق ترین درد ها و رنجهای عالم را در رگهایم جاری کرد !

درد هایی که کابوس شبها و حقیقت روزهایم شد٬ دوری از تو حسرتی عمیق به قلبم آویخت و پوست تن کودک عشقم را با تاولهای دردناک داغ ستم پوشاند . 

ادامه مطلب ...

داستان ( شکلات )

با یه شکلات شروع شد . من یه شکلات گذاشتم تو دستش اونم یه شکلات گذاشت تو دست من . من بچه بودم اونم بچه بود . سرمو بالا کردم اونم سرشو بالا کرد -دید که منو می شناسه . خندیدم . گفت : دوستیم ؟ گفتم دوست دوست . گفت: تا کجا ؟ گفتم دوستی که تا نداره . گفت تا مرگ ؟ خندیدم و گفتم : من که گفتم تا نداره .

ادامه مطلب ...