من این تنهاییی رو ترجیح میدم به احساسی که بنیادش عذابه
به اون دلشوره های هرشب و روز به اون عشقی که ذاتش اضطرابه
من تنها بدون تو شکستم ولی از پا نیفتادم هنوزم
ترحم حالمو بهتر نمیکرد دلم میخواست تنهایی بمیرم
تمام زندگیمو داده بودم به چشمایی که مال من نبودن
شبای خاطره اشکای من بود که با عشقت ترانه می سرودن
غم تنهایی رو تنها کشیدم به دوش خسته احساس سردم
دلم میخواست اون لحظه بمیرم ولی هرگز به عشقت برنگردم
من احساس خوش عشقو سپردم به دست باد و بارونای حسرت
یه روز باید جدا میشد دل من از این عشقی که اسمش بود عادت
من این تنهایی رو ترجیح میدم به عشق تو که حکم مرگ داره
به احساس دروغین نگاهی که تو سینش دلی صد رنگ داره
عالی
تو رودیدم نفسم بند اومد
دله من یکدفه یه حالی شد...
وزمین خالی نیست پراز عشق
پرازشور پر از پر ز تهی.....